ساغرساغر، تا این لحظه: 19 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

حس بودن دخترم

سفر تهران...

سلام نفس مامان... هفته پیش تصمیم گرفتیم که یکی دو روزی بریم مسافرت...از اونجایی که بیشتر فامیلای بابایی تهران زندگی میکنن تصمیم گرفتیم بریم تهران هم فامیلارو ببینیم و هم یه آب و هوایی عوض کنیم... واییییییییییییییییی چقدر هواش گرم بود...کلی از گرما کلافه شدیم...ولی در کل به غیر از هواش بهمون خوش گذشت... پسر خاله بابایی که خونشون رفته بودیم دو تا دختر ناناز داشت که باهاشون دوست شده بودی بازی میکردی...کلی با هم عکس گرفتین که پایین برات پست میکنم... بقیه در ادامه مطلب... ...
21 تير 1391

بازم تاخیر...

سلام عمر مامان... عزیزم کلی معضرت واسه کلی تاخیرمون...آخه عزیز دل مامان سرم خیلی شلوغه و نمیتونم تند تند برات مطلب بزارم...ولی سعی میکنم تاخیرمونو جبران کنم... امروز اومدم هر چند که یه مقدار دیر شده ولی بگم که دختر گل من توی کارنامه اش همشو خیلی عالی آورد و شاگرد اول کلاسشون معرفی شد... الهی فدات بشم... الان هم کلاس زبان ثبت نامت کردم...آخه به زبان خیلی علاقه داری... پایین برات کلی عکس میزارم تا کیفشونو ببری... روز اول عید... تعطیلات عید توی مسافرت... و اما بقیه در ادامه مطلب... ...
10 تير 1391
1